سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشعار حضرت رقیه س - شب سوم محرم

 

اشعار حضرت رقیه س - شب سوم محرم

ای سر تو کی ای - از کجا می آیی

انگار به چشم آشنا می آیی

از گودی زیر حلق تو معلوم است

از وادی نیزه دارها می آیی....!

 

حاتم که ز جود شهرتی پیدا کرد

                   تا بر تو رسید سفره اش را تا کرد

قربان دو دست کوچکت بی بی جان

                  کز خلق گره های بزرگی وا کرد

گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد

گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد

تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید

تا دید تنهایم، رسیدو ناگهان زد

تا دستهای کوچکم روی سرم بود

با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد

قدم فقط تا زیر زانویش می آمد

از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد




[ شنبه 92/8/4 ] [ 6:53 عصر ] [ ] [ نظر ]